اصطلاح " مشکوک شدن، شک کردن " در زبان انگلیسی
ارسال شده: شنبه 23 شهریور 1392, 2:59 pm
اصطلاح " مشکوک شدن، شک کردن " در زبان انگلیسی
Smell a rat
ظنین شدن، بدگمان شدن، مشکوک شدن، شک کردن * بو بردن، شست (کسی) خبردار شدن
مثال :
If I don’t send a picture, he will smell a rat.
اگر من یک عکس نفرستم، او مشکوک خواهد شد
If only I’d used my head, I’d have smelt a rat straight away and never accepted the proposition.
اگر (فقط) کله م را به کار انداخته بودم، فوراً بو می بردم و هرگز این پیشنهاد را قبول نمی کردم
منبع : مرجع زبان ایرانیان (irlanguage.com) فن پیج
Smell a rat
ظنین شدن، بدگمان شدن، مشکوک شدن، شک کردن * بو بردن، شست (کسی) خبردار شدن
مثال :
If I don’t send a picture, he will smell a rat.
اگر من یک عکس نفرستم، او مشکوک خواهد شد
If only I’d used my head, I’d have smelt a rat straight away and never accepted the proposition.
اگر (فقط) کله م را به کار انداخته بودم، فوراً بو می بردم و هرگز این پیشنهاد را قبول نمی کردم
منبع : مرجع زبان ایرانیان (irlanguage.com) فن پیج