صفحه 1 از 1

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ساعت و زمان | Clock & Time

ارسال شده: پنج‌شنبه 7 شهریور 1392, 1:43 pm
توسط mbs
تصویر

در این پست اصلاحات و جملات ر ایج انگلیسی که برای توصیف ساعت و زمان به کار می رود، بر روی سایت قرار گرفته است.


1- ساعت چند است؟
What time is it, please?/ Do you have the time, please?/ have you got the time, please?/ Can you tell me the time, please?

2- فرزندت ساعت را بلد است؟
Can your child tell the time?

3- به ساعت من، ده و پنج دقیقه است.
My watch says five past ten/ ten-oh-five.

4- ده و ده دقیقه است.
It’s ten past ten. / It’s ten-ten.

5- ده و ربع است.
It’s a quarter past ten. / It’s ten-fifteen.

6- ده و بیست دقیقه است.
It’s twenty past ten./it’s ten twenty-five.

7- ده و بیست و پنج دقیقه است.
It’s twenty-five past ten. / It’s ten twenty-five.

8- ده و نیم است.
It’s half past ten. / It’s ten thirty.

9- بیست و پنج دقیقه به یازده است./ ده و سی و پنج دقیقه است.
It’s twenty- five to eleven. / It’s ten thirty- five.

10- یک ربع به یازده است.
It’s a quarter to eleven. / It’s ten forty-five.

11- ده دقیقه به یازده است.
It’s ten to eleven. / It’s ten-fifty.

12- حدوداً پنج است.
It’s about/ around five.

13- به ساعتت نگاه کرده ای؟
Have you checked/consulted your watch?

14- چرا یک نگاه به ساعتت نمی اندازی؟
Why don’t you glance at your watch?

15- وقتشه که برویم.
It’s time to go.

16- زودباش! از نیمه شب خیلی گذشته .
Come on! It’s well after midnight.

17- رأس ساعت ده بیا اینجا.
Come here at ten o’clock sharp/ on the dot.

18- بسیار خوب، دقیقاً ساعت ده می آیم اینجا.
Ok, I will come here at exactly ten o’clock.

19- بیا ساعت هایمان را با هم تنظیم کنیم.
Let’s synchronize our watches.

20- ساعت مچی ندارم.
I don’t have a wrist watch.

21- اگر ساعت نمی پوشی چطور از گذر زمان مطلع می شوی؟
How do you keep track of time if you don’t wear a watch?

22- ساعتم خوابیده.
My watch has stopped.

23- ساعتم عقب / جلو است.
My watch is slow / fast.

24- ساعتم روزی یک دقیقه عقب می رود.
My watch loses a minute every day.

25- ساعتم روزی یک دقیقه جلو می رود.
My watch gains a minute every day.

26- اما ساعت من خوب کار می کند.
But my watch keeps good time.

27- انگار ساعتم مشکلی دارد.
Sound like something has gone wrong with my watch.

28- باید به یک ساعت ساز نشانش بدهید.
You should take it to a watchmaker.

29- احتمالاً باطری نیاز دارد.
It probably needs a battery.

30- صفحه ساعت شما قشنگ است. همچنین عقربه ساعت شمار/ دقیقه شمار/ ثانیه شمار زیبایی هم دارد.
Your watch has a nice face. The hour/ minute/ second hand is also beautiful.

31- بندش را دوست ندارم.
I don’t like its strap.

32- ظهر می رویم آنجا.
We will go there at noon/midday/12 P.M.

33- نیمه شب می رویم آنجا.
We will go there at midnight 12 A.M.

34- جای که تیک تیک ساعت باشه ، نمی توانم دراز بکشم.
I can’t lie in a place listening to the clock ticking.

35- صدای تیک تاک ساعت را دوست ندارم.
I don’t like the tick- tock of the clock.

36- مریم ساعت زنگ دار را برای 6:30 صبح کوک کرد.
Maryam set the alarm clock for 6:30 A.M.

37- ساعت آشپزخانه چند را نشان می دهد؟
What time is it by the kitchen clock?

38- ساعت آشپزخانه درست نیست. اشتباه است.
The kitchen clock is not right. It’s wrong.

39- لطفاً قبل از اینکه بخوابی آن ساعت را کوک کن.
Please wind up that clock before you go to bed.

40- باید آن را بر عکس عقربه های ساعت کوک کنی.
You have to wind it up anti- clockwise.

41- مطمئنی نباید در جهت عقربه های ساعت کوک کنم؟
Are you sure I should not wind it up clockwise.

42- ساعت من نیازی به کوک کردن ندارد.
My watch does not need winding.

43- قبل از اینکه ظرفها را بشویی ساعتت را بیرون بیاور.
Take off your watch before you wash the dishes.

44- ساعتم ضد آب است.
My watch is water-proof.

45- فایده این ساعت چیست؟ هیچ وقت زنگ نمی زند.
What’s the use of this watch? You never hear the alarm go off.

46- ساعت را کی جلو / عقب می برند؟
When will the clock go forward/back?

47- امسال ساعت را جلو / عقب نمی کشند.
This year they won’t put the clock forward / back.

48- وقتی رسیدم دانشگاه اولین کاری که می کنم این است که ساعت کی زنم.
The first thing that I do when I arrive at the university is to clock.

49- در دانشگاه ما ساعت ورود و خروج زدن اجباری است.
It’s necessary to clock in / out at our university.

50- چقدر زمان سریع می گذرد.
How time flies!

51- در این کار زمان خیلی دیر می گذرد.
Time drags in this job.

52- زمان برای من خیلی کند می گذرد.
Time hangs/ lies heavy on my hands.

53- بباید زمان جلسه را معین کنیم.
Let’s fix a time for the meeting.

54- بله، وقتمان دارد تمام می شود.
Yeah, we are running out of time.

55- ضیق وقت دارم.
I am presses for time.

56- وقت حسابی کم و من یک جلسه دیگر هم باید بروم.
Time is tight, and I have another meeting to go to.

منبع : irlanguage.com