اصطلاحات زبان انگلیسی – بخش اول (آب، آتش، باد و خاک) | Idioms – Part 1
ارسال شده: شنبه 12 مرداد 1392, 6:47 pm
1- خودم را به آب و آتش زدم تا این کار را انجام بدم.
I went through fire and water to do it.
2- او و مادر زنش آبشون تو یک جوی نمیرود.
He does not hit it off with his mother-in-law.
3- آدم آب زیرکاهی است.
He is as slippery as an ell.
4- هیچ وقت آب خوش از گلوم پایین نرفت.
I never had a carefree moment.
5- دهانم را آب انداخت.
It made my mouth water.
6- هر ماه یه آب باریکه ای دارم.
I get a slender steady income every month.
7- آب رفته به جوی باز نمی گرده.
It’s no use crying over spilt milk.
8- آب از آب تکان نخورد.
Everything remained calm and quit.
9- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
In for a penny, in for a pound.
10- شوهر خوبی از آب در آمد.
He made a good husband.
11- من این شهر را فوت آبم.
I know this city backwards.
12- داری آب در هاون می کوبی.
You are carrying water in a sieve.
13- دختر آتش پاره ای است.
She is a ball of fire.
14- اموالش را به آتش کشید / ثروتش را بر باد داد.
He squandered his wealth.
15- تو آتیش حسادت داره می سوزه.
Jealousy is eating him up.
16- اون آتشی مزاج است.
He is hot tempered.
17- چرا آتیش بیار معرکه میشی؟
Why do you drive a wedge between us?
18- سعی نکن به این آتش دامن بزنی.
Don’t try to add fuel to the fire.
19- از خشم آتش گرفت.
He flew off the handle.
20- باد آورده را باد می برد.
Easy come, easy go.
21- خیلی مغرور است، باید بادش را خواباند.
He is too arrogant. He need to be taken down a peg or two.
22- خاک بر سرت.
Shame on you.
23- با یک مشت حریف رو به خاک انداخت.
He floored the opponent with a punch.
24- حالا چه خاکی بر سرم کنم؟
What on earth should I do now?
منبع : irlanguage.com