صفحه 1 از 1

داستان گوس و آموزگار فداکارش

ارسال شده: چهارشنبه 10 خرداد 1391, 7:14 pm
توسط mbs
من بنده ی آن کسی هستم که به من اندیشیدن را آموخت . . . نه اندیشه را

اسکای : دبستان بسیار بزرگ بود و کنترل کردن بچه ها بسیار مشکل. خصوصاً آرام کردن کلاس دوم که سر و صدای دانش آموزانش به واسطه ی حضور بچه ی بازیگوشی به نام کارل در میان آنها، تمام مدرسه را آشفته ساخته بود. معلم کلاس می دانست که با آرام کردن کارل، کنترل دیگر بچه ها کار دشواری نیست. از این رو تصمیم هوشمندانه ای گرفت؛ وی به راحتی می توانست با یک سؤال فکری و ریاضی، بچه ها را سر کار بگذارد. بنابراین رو به کلاس کرده و سخت ترین سؤالی را که در لحظه به ذهنش رسیده و سطح آنرا متناسب با شاگردانش می دانست مطرح نمود: "چه کسی می تواند بگوید جمع 1 تا 100 چند می شود؟" معلم از شاگردانش پرسید ....
هنوز یک دقیقه از مطرح شدن سؤال نگذشته بود که معلم رو به کارل کرده و گفت: "تو چرا سؤال را حل نمی کنی؟" کارل پاسخ داد: "حل کردم دیگر! پاسخ 5050 است." معلم، در حالی که از یک کودک رودست خورده بود، با شگفتی گفت: "این غیر ممکن است!" کارل با اعتماد به نفس پاسخ داد: "خیلی هم ممکن است. سؤال آسان، جواب آسان هم دارد!"
معلم آنروز راه حل کارل را بر روی کاغذی یادداشت کرده و آنرا به خانه برد. فردای آنروز به محض ورود به مدرسه، کارل را فراخوانده و ضمن ارائه ی توضیحاتی درباره ی راه حلش از وی خواست تا بر روی بهینه کردن آن راه حل فکر بیشتری کند. چندی بعد، کارل به سراغ معلم آمده و اظهار داشت که علاوه بر بهینه سازی راه حلش، به فرمولی کلی برای محاسبه مجموع اعداد از 1 تا n دست یافته است. معلم با دیدن فرمول در بهت و حیرت فرو رفته و با خود گفت: "این یک فرمول و تحول جدید در ریاضیات است. باید هرچه سریع تر آنرا به ثبت برسانم . . ."
یک سال بعد فرمول یاد شده به نام ریاضیدان کوچک کارل فردریش گوس ثبت گردید و همین امر موجب تشویق شدن او برای کاوش هایی بیشتر در علم ریاضیات شده و نهایتاً او را به یکی از بزرگترین ریاضیدانان تاریخ مبدل ساخت.
او از اندیشه اش بهره برداری کرده بود، اما اندیشیدن را آن معلم ساده ی دبستان به وی آموخته بود. او از پشت کارش سود جسته بود، اما این پشتکار حاصل تشویق همان معلم به شمار می رفت. آن معلم می توانست فرمول را به نام خود ثبت کرده و شهرتی جاودان پیدا کند و گوس بازیگوش نیز که کودکی بیش نبوده و اصلاً در چنین افکاری نبود، متوجه هیچ زیانی نمی شد، اما آن معلمِ با وجدان می دانست که با این کار، یک استعداد بشری را از بین خواهد برد، بنابراین ترجیح داد از شهرت خود صرف نظر کند تا نام بلند بالای کارل فردریش گوس در تاریخ بماند.
راستی آن معلمی که تاریخ علم بشر، ریاضیدان نامداری چون گوس را مدیون اوست، چه نام داشت؟ . . .

گفت اُستـاد مَبَر درس از یـاد-------------یاد باد آنچه به من گفت اُستاد
پـس مـرا منت از استـاد بُـوَد-------------که به تـعلیم من اِستاد، اُستاد
هرچه می دانست آموخت مـرا----------غیر یک نکته کـه ناگفته نهاد
قـدر اُستـاد، نِکـو دانـسـتن ------------- حـیـف، اُستـاد به من یاد نداد


ام بی اس : امروز نمی خواستم راجع به ریاضیدان بزرگ کارل فردریش گوس صحبت کنم امروز قصد داشتم در تالار گفتمان گرد و خاک گرفته ی سایت تاپ سنتر از معلم مهربان و با وجدان و فداکاری صحبت کنم که گوس مدیون وی بوده و فکر می کنم اگر آن معلم عالی قدر نبود گوسی هم شاید وجود نداشت آن معلم فداکار شیطان رجیم را از خود دور کرده و وظیفه اش که آموختن اندیشیدن است را به خوبی انجام داده و فریب شهرت و مقام و پول این دنیا را نخورده و درست است که هنوز ما نامش را نمی دانیم اما به نظر من همین که راجع به وی صحبت می کنیم خودش کسب مقام و شهرت و محبوبیت وی در دلهای ما نیز هست !

چنانچه با گوس آشنایی ندارید به این لینک زیر مراجعه فرمایید

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%D8%B3

باتشکر از دوست خوبم اسکای
شاعر : ایرج میرزا

پانوشت - ام بی اس - گفتگوی خودمانی : شاید این معلم مهربان و فداکار و با وجدان را بشود آرش [ کمانگیر ] آلمانی ها نام نهاد ...