--===O~ یا مار ؟
ارسال شده: چهارشنبه 14 تیر 1396, 8:09 pm
یا مار
روستايي بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بي سوادي در آن سكونت داشتند. مردي شياد از ساده لوحي آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعي حكومت مي كرد. برحسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاري هاي شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا مي كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فريبكاري هاي شياد سخن گفت و نسبت به حقه هاي او هشدار داد. بعد از كلي مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بي سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه مي شود. شياد به معلم گفت: بنويس «مار» معلم نوشت: مار نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روي خاك كشيد. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
پي نوشت و برداشت شخصی : از اين مطلب چند برداشت مي توان كرد من برداشتي كه ازش كردم و به نظرم بي مناسبت با انتخابات در ایران هم نيست اين هست كه هر بدبختي ای که روی سر هر ملتي وارد میشود مقصرش خود همان ملت است نه فقط براي انتخاب يك مسئول بی كفايت بلكه رفتار خود آن ملت مي تواند تاثير گذار باشد . به عنوان مثال ملت باید بداند که ریاست جمهوری در این مملکت نقش یک تدارکاتچی را دارد و مشارکت در این سیرک انتخاباتی فقط نرخ مشارکت را بالا میبرد.
روستايي بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بي سوادي در آن سكونت داشتند. مردي شياد از ساده لوحي آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعي حكومت مي كرد. برحسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاري هاي شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا مي كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فريبكاري هاي شياد سخن گفت و نسبت به حقه هاي او هشدار داد. بعد از كلي مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بي سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه مي شود. شياد به معلم گفت: بنويس «مار» معلم نوشت: مار نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روي خاك كشيد. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
پي نوشت و برداشت شخصی : از اين مطلب چند برداشت مي توان كرد من برداشتي كه ازش كردم و به نظرم بي مناسبت با انتخابات در ایران هم نيست اين هست كه هر بدبختي ای که روی سر هر ملتي وارد میشود مقصرش خود همان ملت است نه فقط براي انتخاب يك مسئول بی كفايت بلكه رفتار خود آن ملت مي تواند تاثير گذار باشد . به عنوان مثال ملت باید بداند که ریاست جمهوری در این مملکت نقش یک تدارکاتچی را دارد و مشارکت در این سیرک انتخاباتی فقط نرخ مشارکت را بالا میبرد.