جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ساعت و زمان | Clock & Time
-
- مدیر سایت
- پست: 1289
- تاریخ عضویت: جمعه 28 تیر 1387, 12:00 am
- محل اقامت: يك جاي همين دور و ور
- تماس:
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ساعت و زمان | Clock & Time
در این پست اصلاحات و جملات ر ایج انگلیسی که برای توصیف ساعت و زمان به کار می رود، بر روی سایت قرار گرفته است.
1- ساعت چند است؟
What time is it, please?/ Do you have the time, please?/ have you got the time, please?/ Can you tell me the time, please?
2- فرزندت ساعت را بلد است؟
Can your child tell the time?
3- به ساعت من، ده و پنج دقیقه است.
My watch says five past ten/ ten-oh-five.
4- ده و ده دقیقه است.
It’s ten past ten. / It’s ten-ten.
5- ده و ربع است.
It’s a quarter past ten. / It’s ten-fifteen.
6- ده و بیست دقیقه است.
It’s twenty past ten./it’s ten twenty-five.
7- ده و بیست و پنج دقیقه است.
It’s twenty-five past ten. / It’s ten twenty-five.
8- ده و نیم است.
It’s half past ten. / It’s ten thirty.
9- بیست و پنج دقیقه به یازده است./ ده و سی و پنج دقیقه است.
It’s twenty- five to eleven. / It’s ten thirty- five.
10- یک ربع به یازده است.
It’s a quarter to eleven. / It’s ten forty-five.
11- ده دقیقه به یازده است.
It’s ten to eleven. / It’s ten-fifty.
12- حدوداً پنج است.
It’s about/ around five.
13- به ساعتت نگاه کرده ای؟
Have you checked/consulted your watch?
14- چرا یک نگاه به ساعتت نمی اندازی؟
Why don’t you glance at your watch?
15- وقتشه که برویم.
It’s time to go.
16- زودباش! از نیمه شب خیلی گذشته .
Come on! It’s well after midnight.
17- رأس ساعت ده بیا اینجا.
Come here at ten o’clock sharp/ on the dot.
18- بسیار خوب، دقیقاً ساعت ده می آیم اینجا.
Ok, I will come here at exactly ten o’clock.
19- بیا ساعت هایمان را با هم تنظیم کنیم.
Let’s synchronize our watches.
20- ساعت مچی ندارم.
I don’t have a wrist watch.
21- اگر ساعت نمی پوشی چطور از گذر زمان مطلع می شوی؟
How do you keep track of time if you don’t wear a watch?
22- ساعتم خوابیده.
My watch has stopped.
23- ساعتم عقب / جلو است.
My watch is slow / fast.
24- ساعتم روزی یک دقیقه عقب می رود.
My watch loses a minute every day.
25- ساعتم روزی یک دقیقه جلو می رود.
My watch gains a minute every day.
26- اما ساعت من خوب کار می کند.
But my watch keeps good time.
27- انگار ساعتم مشکلی دارد.
Sound like something has gone wrong with my watch.
28- باید به یک ساعت ساز نشانش بدهید.
You should take it to a watchmaker.
29- احتمالاً باطری نیاز دارد.
It probably needs a battery.
30- صفحه ساعت شما قشنگ است. همچنین عقربه ساعت شمار/ دقیقه شمار/ ثانیه شمار زیبایی هم دارد.
Your watch has a nice face. The hour/ minute/ second hand is also beautiful.
31- بندش را دوست ندارم.
I don’t like its strap.
32- ظهر می رویم آنجا.
We will go there at noon/midday/12 P.M.
33- نیمه شب می رویم آنجا.
We will go there at midnight 12 A.M.
34- جای که تیک تیک ساعت باشه ، نمی توانم دراز بکشم.
I can’t lie in a place listening to the clock ticking.
35- صدای تیک تاک ساعت را دوست ندارم.
I don’t like the tick- tock of the clock.
36- مریم ساعت زنگ دار را برای 6:30 صبح کوک کرد.
Maryam set the alarm clock for 6:30 A.M.
37- ساعت آشپزخانه چند را نشان می دهد؟
What time is it by the kitchen clock?
38- ساعت آشپزخانه درست نیست. اشتباه است.
The kitchen clock is not right. It’s wrong.
39- لطفاً قبل از اینکه بخوابی آن ساعت را کوک کن.
Please wind up that clock before you go to bed.
40- باید آن را بر عکس عقربه های ساعت کوک کنی.
You have to wind it up anti- clockwise.
41- مطمئنی نباید در جهت عقربه های ساعت کوک کنم؟
Are you sure I should not wind it up clockwise.
42- ساعت من نیازی به کوک کردن ندارد.
My watch does not need winding.
43- قبل از اینکه ظرفها را بشویی ساعتت را بیرون بیاور.
Take off your watch before you wash the dishes.
44- ساعتم ضد آب است.
My watch is water-proof.
45- فایده این ساعت چیست؟ هیچ وقت زنگ نمی زند.
What’s the use of this watch? You never hear the alarm go off.
46- ساعت را کی جلو / عقب می برند؟
When will the clock go forward/back?
47- امسال ساعت را جلو / عقب نمی کشند.
This year they won’t put the clock forward / back.
48- وقتی رسیدم دانشگاه اولین کاری که می کنم این است که ساعت کی زنم.
The first thing that I do when I arrive at the university is to clock.
49- در دانشگاه ما ساعت ورود و خروج زدن اجباری است.
It’s necessary to clock in / out at our university.
50- چقدر زمان سریع می گذرد.
How time flies!
51- در این کار زمان خیلی دیر می گذرد.
Time drags in this job.
52- زمان برای من خیلی کند می گذرد.
Time hangs/ lies heavy on my hands.
53- بباید زمان جلسه را معین کنیم.
Let’s fix a time for the meeting.
54- بله، وقتمان دارد تمام می شود.
Yeah, we are running out of time.
55- ضیق وقت دارم.
I am presses for time.
56- وقت حسابی کم و من یک جلسه دیگر هم باید بروم.
Time is tight, and I have another meeting to go to.
منبع : irlanguage.com
تنها فرق بين موفقيت و شکست، نوع نگاه است