جملات کاربردی زبان انگلیسی مورد خداوند و مذهب | God and Religion
-
- مدیر سایت
- پست: 1292
- تاریخ عضویت: جمعه 28 تیر 1387, 12:00 am
- محل اقامت: يك جاي همين دور و ور
- تماس:
جملات کاربردی زبان انگلیسی مورد خداوند و مذهب | God and Religion
در این پست اصلاحات و جملات رایج زبان انگلیسی که برای مکالمات مربوط به مذهب و خداوند به کار می رود، ارائه شده است.
در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی، در مورد خداوند و مذهب عنوان شده است.
1- مذهبت چی است؟
What’s your religion?
2- من مسیحی/ یهودی/ زرتشتی/ هندو هستم.
I am a Christian/ Jew/ Zoroastrian/ Hindu.
3- من مسلمان هستم.
I am a Muslim.
4- سنی هستی یا شیعه؟
Are you a Shiite or a Sunni?
5- او مرتد/ ملحد است.
He is an apostate/ atheist.
6- او یک مومن با اخلاص است.
He is a devout believer.
7- من آدم خیلی مذهبی ای هستم.
I am a deeply religious person.
8- در مورد فرقه ای که گفتی، چیزی نمیدانم.
I have no information about the sect you mentioned.
9- چیزهایی که تو گفتی توهین به مذهب من بود.
What you said was offensive to my religion.
10- اگر این چیزها را بگویی، متهم به کفر میشوی.
If you say such things, you will be accused of blasphemy.
11- او سال پیش به اسلام گروید.
He converted to Islam last year.
12- استیو سال گذشته مسلمان شد و نام محمد را برای خود برگزید.
Steve become a Muslim and adopted the name “Muhammad”
13- من به خدا اعتقاد راسخ دارم.
I have a strong belief in God.
14- من به حیات اخروی اعقتاد دارم.
I believe in life after death/afterlife/ eternal life.
15- ما همه به خدا ایمان داریم.
I believe in God.
16- من به معجزات و نیروهای ماوراء طبیعی ایمان دارم.
I believe in miracles and supernatural powers.
17- چند نفر از افراد خانواده شما در ماه مبارک رمضان روزه می شوند؟
How many people in your family fast in the holy month of Ramadan?
18- عید فطر در مهمترین عید در مذهب ما محسوب می شود.
Fetr Feast/Eid is considered to be the greatest feast in our religion.
19- معمولاً کی به مسجد میروی؟
When do you usually go to the mosque?
20- من وضو می گیرم، نمازم را می خوانم و می خوابم.
I take ablutions, say my prayers and go to bed.
21- هر وقت موذن اذان بگوبد، من کارم را رها می کنم و به مسجد می روم.
When the Muezzin calls us to pray, I quit my work and go to mosque.
22- نماز نوعی پیوند با خداست.
Prayer is a form of communion with God.
23- مردم خدا ترس نمازهایشان را سر وقت می خوانند.
God- fearing people say their prayers on time.
24- من آدم گناهکاری هستم.
I am a sinful man.
25- خداوند گناهان ما را می بخشد.
God forgives our sins.
26- ما باید دعا کنیم که رستگار شویم.
We should pray for salvation.
27- لطف خدا باعث شد زنده بمانیم.
We were saved by God’s grace.
28- خدا شاهده من از آدم هایی که غیبت می کنند متنفرم.
Honest to God, I hate people who backbite.
29- در اسلام افترا زدن گناه کبیره محیوب میشود.
In Islam, slandering people is a cardinal sin.
30- ایمان تو به خدا از دعاهایت پیداست.
Your devotion to God is made manifest in your prayers.
31- خداوند مهربان، ما را نجات بده!
Merciful God, save us!
32- خداوند روحش را قرین رحمت کند!
May God have mercy on his soul!
33- اولین قدم اطلاعت از خداوند است.
Obedience to God is the first step you must take.
34- خدا دعای تو را مستجاب کرده است.
God has answered your pray.
35- دعا می کنم خدا مرا پاک و منزه کند.
I pray to God to purify me.
36- باید به عقوبت الهی فکر کنی.
You should think about the divine retribution.
37- باید در راه خدا قربانی کنی.
You have to make a sacrifice to God.
38- باید یک گوسفند در راه خدا قربانی کنی.
You should offer a sheep as a sacrifice God.
39- خدا مرا بکشه اگر دروغ بگم.
May God strike me dead if I’m telling a lie!
40- به خاطر چیزهای بی ارزش قسم خدا را نخور.
Do not swear to/ by God for unimportant things.
41- خدای بزرگ!حالا من چیکار کنم؟
God Almighty! What on earth should I do now?
42- خداوند بخشنده است.
God is bountiful.
43- کمک به فقرا نوعی عبادت واقعی است.
Helping the poor is a form of true worship to God.
44- خدا نکنه تو تصادف کنی!
God forbid you should have an accident!
45- وظیفه اصلی یک روحانی موعظه کردن مردم است.
A clergyman’s main duty is to preach people.
46- هیچ وقت برای زیارت به مکه رفته ای؟
Have you ever been on the pilgrimage to Mecca?
47- امیداروم یک روز بتوانم به زیارت خانه خدا در مکه برم.
I hope I can make a pilgrimage to the Holy House of God in Mecca.
48- پدرم دو بار به حج رفته است.
My father has made a hadj /haj twice.
لغات بیشتر
فرشته: angel
ارتداد:apostasy
فرشته مقرب:archangel
انجیل:Bible
خلافت:caliphate
عفت:chastity
جنگ صلیبی :crusade
جبرییل:Gabriel
بهشت:Heaven
تقویم هجری:Hegira calendar
جهنم: Hell
امامان معصوم:infallible
عیسی:Jesus
روز جزا:Judgment Day
مناره: minaret
تقوا:piety
پیامبر:prophet
قرآن:Quran
تعصب مذهبی:religious prejudice
رستاخیز:Resurrection
شیطان:Satan
حرم:shrine
نیازهای معنوی:spiritual needs
الهیات:theology
تناسخ: transmigration
کافر:unbeliever
گوشت نجس و حرام:unclean meat
منبع : irlanguage.com
تنها فرق بين موفقيت و شکست، نوع نگاه است